عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 757
نویسنده : نوری

 یکی از فانتزیام اینه که
یه سیمکارت بخرم واسه اولین بار اس ام اس بدم به برنامه ی ۹۰ بعدش برنده شم ! :|
هر چقدرم بهم زنگیدن جواب ندم و کسی متوجه نشه که من کی بودم . . .
بعدش آروم آروم برم تو افق محو شم



یکی از فانتزی هام اینه که بروسلی الان زنده بود میرفتم میزدم تو گوشش !
ببینم اخلاق ورزشکاری داره یا نه !
مطمئنم بعدش تو افق محوم میکرد :|



یکی از فانتزیام اینه که صدای کلاغ دربیارم :|
بعد که همه مسخره ام کردن و بهم خندیدن ، یهو ناراحت بشم ، پرواز کنم برم



یکی از فانتزیام اینه که یه قنادی بزنم توش قند بفروشم !
یه عطاری بزنم توش عطر بفروشم !
یه قهوه خونه بزنم توش قهوه بفروشم !
والا با این تحریماشون


یکی از فانتزیام اینه که یکی از شلوارهای قدیمیمو برای شستن ببرم توی حموم بعد همینجور که دارم جیباشو چک میکنم که چیزی توش نباشه بصورت ناباورانه ای از قسمت فوقانی جیب پشت شلوار یه مغز پسته از قدیم ( دوره کیلویی ۱۰۰۰۰ تومان ) بیافته و غلتان غلتان روی زمین و در حال حرکت بگیرم و بردارمش و قبل اینکه کسی بخواد منو بعنوان محتکر لو بده مثل یه حبه بندازمش بالا و همینجور مِلَچ مُلوچ کنان در افق محو بشم



یکی از فانتزیام اینه که اون دسته ای که تیریپ خفن روشنفکری برمیدارن و میگن باید به هر عقیده ای احترام گذاشت رو بندازم وسط یه قبیله تو اعماق جنگل آمازون که اعتقاد دارن غریبه هارو باید خورد !
تا نسلشون برای همیشه محو بشه . ببینم همچنان نظرشون همونه !:|



یکی از فانتزیام اینه که بعد ها پسرم بهم بگه بابا ۵۰ هزار تومان بهم پول میدی ! :|
منم بگم چی ۴۰ هزار تومان ؟
۳۰ هزار تومان می خوای چی کارش کنی عاخه ؟
بچه های مردم روزی ۲۰ هزار تومان می گیرن با همون ۱۰ هزار تومن کنار میان ، اونوقت تو ۵ هزار تومان از من می خوای ؟
بابای من ۴ هزار تومان به من نمی داد که من بخوام ۳ هزار تومان به تو بدم !
بیا حالا این دو هزار تومان تومن رو بگیر !
بعد پسرم نگاه کنه ببینه بهش هزاری دادم !
بره همون افق خونه مجردی رفیقاش ! والا



یکی از فانتزی هام اینه که
یه دفعه یه فانتزی بنویسم بعد یکی از کارگردان های هالیود ( بر حسب اتفاق پارسی هم بدونه ) بیاد و بگه من از این فانتزی شما خیلی خوشم اومده میخوام اونو یه فیلم کنم و این داستان شما رو ۲ میلیون دلار خریدارم !
منم با غرور کامل قبول کنم و اونم ۲ میلیون دلار رو بده به من و فیلمش فروش بالای کنه بعدش همه ی کارگردان های دیگه هم برای داستان فیلم هاشون بیان سراغ من ولی دیگه حیف دیرر شده چون من با اون دو میلیون دلار یه پراید ، ۳۰ کیلو پسته ، یه گوشی از اونایی که راحت از جیب در میاد و یه بلیط به افق خریدم و رفتم تو ویلای افقم زندگی میکنم و جواب هیچ کسم نمیدم ، حتی شما دوست عزیز



یکی از فانتزیام اینه که یه شب خونه نرم !
بعد فرداش بابام پرسید کجا بودی ؟
بگم پیش یکی از دوستام !
مامانم به ۱۰ تا از دوستام زنگ بزنه و ۸ تاشون بگن این جا بوده !
دوتاشونم بگن هنوز اینجاس ! :|
بابام = :|
بعد بگم اونجارو نیگا بابا !
تا حواسش پرت شدن برم تو افق محو شم



یکی از فانتزیام اینه شب عروسیم توی مراسم عروسی یه دفعه پاشم میکروفن رو از خواننده بگیرم شروع کنم به خوندن !
عروس و نیگاه کن چشای آبی شو ، اون مال من شد به پسر عالی شد
بعد عروس از خجالت بره تو افق محو شه، منم برم هرچی بگردم پیداش نکنم :(
بعد از خدا تشکر کنم که دوباره بهم یه فرصت دیگه داد تا به زندگی برگردم و اسیر اشتباه نشدم



تاریخ :
بازدید : 761
نویسنده : نوری

 

http://ap2.persianfun.info/img/92/2/Namayeshe%20Ehsas%2013/7.jpg

 

باور کن ...

گاهی زندگی در دست هایی که از خودش گذشته تا تو را آرام کند

به تمام اتفاق های مانده و نمانده می ارزد .......
زندگی گاهی از هر طریقی می چسبد

وقتی کسی را داری که مرگ طبیعی با او را

به هر زندگی ِ غیر طبیعی ِ سرکش بدون او / ترجیح دهی ......

کسی با چشم های کشیده ...

که از هر بارانی که بی من / می آید می ترسد

 

تاریخ :
بازدید : 709
نویسنده : نوری

 

یادت باشد دلت كه شكست،سرت را بالا بگیری...

تلافی نكن،فریاد نزن،شرمگین نباش

دلشكسته،گوشه هایش تیز است

مبادا دل و دست آدمی كه روزی

دلدارت بود،زخمی كنی به كین

مبادا كه فراموش كنی،روزی شادیش آرزویت بود

صبور باش و ساكت....

 

تاریخ :
بازدید : 803
نویسنده : نوری

 

بایــــد بــــه بعضــــی پســــرا گفــــت :
آهــــای پســــر ...
حواســــت باشــــه ...!
ایــــن دختــــری كــــه بــــه تــــو دل داده ,
خیلی هــــا در " آرزوی نیــــم نگاهــــش " هستنــــد ...
لیاقــــت داشتــــه بــــاش ..............!
.
عکس در حال بارگذاری است. لطفا چند لحظه صبر کنید.

تاریخ :
بازدید : 586
نویسنده : نوری

 

پوشش زنان ایرانی در گذر زمـان

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان ایرانی

پوشش زنان قاجاری

پوشش زنان امروزی


تاریخ :
بازدید : 673
نویسنده : نوری

 

 

آخرش حرف حرف مردم شد . . .

من به درد تو نخوردم !

حقیقت این است : من فقط به درد مُردن میخورم و بس . . .

دلدادگی به من نیامده !

دلدادگی به من نیامده!

تاریخ :
بازدید : 699
نویسنده : نوری

19297367880260717186.jpg


تاریخ :
بازدید : 713
نویسنده : نوری

 

 واژه عشق چه هرز رفته ! ! !

. . . این روزها هر احساس بی سروپایی را . . .

. . . . عشق می نامند . . . .

xfkuzra8fiwky5sjin.jpg


تاریخ :
بازدید : 638
نویسنده : نوری

 

من عاشقانه هایم را

روی همین دیوار مجازی می نویسم !


از لج تـو . . .



از لج خـودم . . .


که حاضر نبودیم یک بار


این ها را واقعی به هم بگوییم. . . !




961bf411f8c482843d36e123a11639eb-425

تاریخ :
بازدید : 814
نویسنده : نوری

زندگی کردن که به همین راحتی ها نیست جان من!

باید باشد بهانه هایی که نبودشان نابودت کنند.

مثل :خنده های کسی,نگاه خاصی,صدایی.چشمهایی, تکه کلامهایی....

اصلا ادم باید برای خودش نیمکت دو نفره ای داشته باشد ...تاعصر به عصربه ان سربزند....

شب که شدبایدشب بخیرهایی را بشنود....

باید باشند کوچه ها وخیابان و پیاده رو های که از قدمهایت خسته شده اند.....

فنجان های قهوه ای که فالشان عشق باشد....

میزی در کافی شاپ باید شاهد خاطرات ادم باشد...

باید باشند ریتم ها وموسیقی هایی که دگرگونت کنند...

حتی بوی عطری خاص درزندگیت حس شود...

دست خطی که دلت را بلرزاند....

عکس که اشکت را دراورد......

باید باشد....

باید باشد.....




تاریخ :
بازدید : 732
نویسنده : نوری

 

هرچند نمی دانم

روزی رویاهایت را با که شریک میشوی

اما هنوز

شریک تمام بی خوابی های من تویی


Photo-Skin_ir-Love198.jpg


تاریخ :
بازدید : 789
نویسنده : نوری

 

خدایا .. من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم

همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد، می آید سراغت

من همانی ام که همیشه دعاهای عجیب و غریب می کند

و چشم هایش را می بندد و می گوید

من این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را مستجاب کنی


تاریخ :
بازدید : 604
نویسنده : نوری

 

آرش نیستَـــــم

کــــه کَمـــــان بدست گیـــــرَم

امــــــا

لحظــــــه های بــــا تـــــو بـــــودن را

خوب شکـار میکنَــم از بیـن خاطـراتَم.

Photo-Skin_ir-Love256.jpg

تاریخ :
بازدید : 689
نویسنده : نوری

 

 

می گفتند: ” سختی ها نمک زندگــــــی است “
امّا چرا کسی نفهمید که ” نمــــــک “
برای من که خاطراتم زخمی است ، شور نیست ؛ مزه ” درد” می دهد !

 

82289769427605347732.jpg


تاریخ :
بازدید : 761
نویسنده : نوری

 

شباهت بازیگران ایرانی و خارجی

عکس شباهت برخی بازیگران ایرانی به بازیگران خارجی

عکس شباهت برخی بازیگران ایرانی به بازیگران خارجی

عکس شباهت برخی بازیگران ایرانی به بازیگران خارجی

عکس شباهت برخی بازیگران ایرانی به بازیگران خارجی

عکس شباهت برخی بازیگران ایرانی به بازیگران خارجی

عکس شباهت برخی بازیگران ایرانی به بازیگران خارجی

عکس شباهت برخی بازیگران ایرانی به بازیگران خارجی

عکس شباهت برخی بازیگران ایرانی به بازیگران خارجی

عکس شباهت برخی بازیگران ایرانی به بازیگران خارجی


تاریخ :
بازدید : 669
نویسنده : نوری

 

بــــه قـــول ســــهراب:

عشــــق هـــای ایــــن دوره دیگـــه صـــدای تپـــش قلــــب هــا نیســت

صــــدای فنــــرتخـــت هـــاســــت

آپلود عکس


تاریخ :
بازدید : 667
نویسنده : نوری

 

 

تاریخ :
بازدید : 696
نویسنده : نوری

 


9.gif
ای پاسداران حریم عشق! مگر می توان بی نام و یاد شما درفرهنگ لغات این سرزمین، به مفهوم آزادی و رهایی رسید؟!
ولادت امام حسین(ع) و روز پاسدار مبارک باد

20.gif

اس ام اس تبريک ولادت امام حسين (ع) و روز پاسدار جدید

تاریخ :
بازدید : 1098
نویسنده : نوری

تاریخ :
بازدید : 767
نویسنده : نوری

 

گفتمش بی تو چه باید کردن                          عکس رخسارۀ ماهش را داد

گفتمش مونس شبهایم کو                            تاری از زلف سیاهش را داد

وقت رفتن همه را ببوسید و                            به من از دور نگاهش را داد

به همه یادگاری داد و به من                           انتظار سر راهش را داد

********************************

خدایا هرکه با من آشنا شد نمیدانم چرا از من جدا شد

نمیدانم از اول بیوفا بود یا که نازش کشیدم «بیوفا شد»

 


تاریخ :
بازدید : 830
نویسنده : نوری

زندگی چون ریاضیات است، پس بیا تا باهم و در کنار هم خوبیها را ضرب- بدیها را تفریق- زشتیها را نیز تقسیم و زیبائیها را جمع کنیم و در آن موقع هرچه که در میان ماند همان حاصل معادلۀ عشق است که میتوانیم با جذر گرفتن میزان عشق خود را نسبت به هم بسنجیم.

روز آشنایی مرا بخاطر بسپار! تاریخ آن را در هاله ای سرخ رنگ محسور کن چون در این روز بود که عشق بر جهان ما حاکم شد

************************************

سلام بر امید دهندۀ زندگیم                       

کوه با نخستین سنگ آغاز شد

دریا با نخستین رود آغاز شد

و من با نخستین نگاه تو آغاز شدم محبوم


تاریخ :
بازدید : 833
نویسنده : نوری

ای مهربان وقتی که خورشید به پیشواز شب میرود و کوچه از صدای پای آخرین عابر تهی میگردد با کوله باری از غم و درد میروم و باخاطرات دیرین تو در میان کوچه های ساکت شهر تنها میگذرم گریه مکن ای وارث شکوفایی باران من باید بروم تا با غم تنهایی خویش غم غربت را از جاده های دل پاک عاشقان بزدایم اما بدان که نبض خاطراتم هر لحظه به یاد تو میزند.... زندگی خاطره است خاطراتی چون نسیم خاطراتی که در هر صبح بهار نو به نو در دل من میشکفد و تو آن گل سرخی که در هر صبح بهار در دل خاطره ها میخندی. اکنون تو آن نسیم مهرت را در دل من وزاندی، در کنارم ایستادی و رقص شعله آتشکده قلبم را مستانه نگاه کردی سرد و خاموش. امیدوارم همیشه در مکمل خوشبختی به سربری.

در پس نگاهت رؤیای سبزی خفته است که از آبشاران میگذرد. ترانه ای که هر صبحگاه از سینه آفتاب میتراود و هر غروب درختان را بارور میکند.

*************************

 

 


تاریخ :
بازدید : 720
نویسنده : نوری

 

عشق یعنی : چراغ زندگی موج دیدن در سراب زندگی

مهربانی دوستی مهر و وفا لمس شادی در کتاب زندگی

در جوانی دوری از مرداب نفس دوری از چنگ عقاب زندگی

عشق یعنی :سایبان بر افراشتن در بیابان خواب زندگی

عشق یعنی :گم شدن در موج نور در شب بی آفتاب زندگی


تاریخ :
بازدید : 555
نویسنده : نوری

تاریخ :
بازدید : 977
نویسنده : نوری

باور کن ای مالک من ای صاحب قلب تنهایم که تنهایی مرا از پای درآورده است.

لحظه جدایت را بسان یک فاجعه با تمامی وجودم باور دارم لحظه ایکه طومار زندگیم در هم پیچید

حال تو برای من همه چیزی و من برای تو در حد یک خاطره آیا از این تن چکیده باز هم انتظار عمل داری

باورم کن باور کن حتی زمانیکه نسیم خاکستر وجودم را به بازی میگیرد باز صدای مرا خواهی شنید که

میگوید      « دوستت دارم»

 

(زهره)


تاریخ :
بازدید : 610
نویسنده : نوری

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد....

فرینبده زار و فریبا بمیرد....

شب مرگ تنها نشیند به موجی

رود گوشه ای دور و تنها بمیرد

در آن گوشه چندان غزل خواند آنشب

که خود در میان غزلها بمیرد

گروهی بر آنند کاین مرغ زیبا

کجا عاشقی کرد، آنجا بمیرد

شب مرگ، از بیم آنجا شتابد

که از مرگ غافل شود تا بمیرد

من، این نکته گیرم که باور نکردم

ندیدم که قوئی بصحرا بمیرد

چو روزی ز آغوش دریا برآمد

شبی هم در آغوش دریاف بمیرد

تو دریای من بودی، آغوش وا کن

که میخواد این قوی زیبا بمیرد

 

دکتر مهدی حمیدی  (زهره)


تاریخ :
بازدید : 653
نویسنده : نوری

آنگاه که قلب من از سنگینی بار غیرقابل تحمل غم رنج میبرد مرا ترک گفتی در آن لحظات چنین مینمود که حتی اشعۀ آفتاب امید  نیز نمیتواند جویبار باریکی را که از سرچشمۀ اشک و حسرت و نومیدی آغاز گشته و نهال امید و آرزو را سیراب میسازد، خشک سازد...

تو بی آنکه دلیلی ذکر کنی مرا ترک گفتی، بهنگام جدایی کلامی بر لب نراندی و به عقب سر نیز نظر ننمودی تو ترکم کردی ولی عشقی که بر قلب من بیادگار گذارده ای همچنان با من دمساز است...

اگر بسویم بازگردی گناهت را نادیده می انگارم .... کاش هم اکنون باز میگشتی

باز میگشتی تا اشعۀ آفتاب امید شب حُزن و افسرده گیم را پایان دهد و این قلب شکسته ام به امید تو، و عشق تو باردیگر طپش از سر گیرد.. و به ادامۀ حیات امیدوارم سازد....

اطمینان دارم که ....... به سویم بازخواهی گشت، زیرا فرشتۀ عشق همواره بر بام کلبه ام پرواز میکند و از رنج فراق مصونم میدارد.    به امید آن روز

ژاک پرو وِر فرانسوی  (زهره)


تاریخ :
بازدید : 504
نویسنده : نوری

نه من دیگر بروی ناکسان هرگز نمی خندم

دگر پیمان عشق جاودانی با شما معروفه های پست هرجائی نمی بندم

شما......... کانیان در این پهنای محنت گستر ظلمت

زقلبِ آسمان جهل و نادانی

به دریا و به صحرای امید و عشق بی پایان این ملّت تگرگ ذلت و فقر و پریشانی و موهومات می بارید....!

شما کاندر چمنزار بدون آب این دوران طوفانی...

بفرمان خدایان طلا......... تخم فساد و یأس میکارید.........

شما رقاصه های بی سر و بی پا

که با ساز هوس پرواز، افسون ساز بیگانه

چنین بی قید و بی عار و سرا پا زیور و نعمت

به بام کلبۀ فقر و بروی لاشۀ صد پارۀ زحمت

سحر تا شام می رقصید......

قسم بر آتش عصیان ایمانی

که سوزانده است تخم یأس را در عمق قلب آرزومندم

که من هرگز بروی چون شما معروفه های پست هرچائی نمی خندم

پای می کوبید و می رقصید...

لیکن من بچشم خویش می بینم که میلرزید

می بینم که میلرزید و میترسید

از فریاد ظلمت کوکب و بیدار افکن مردم

که در عمق سکوت این شب پر اضطراب و ساکت و فانی

خبرها دارد از فردای شورانگیز انسانی.......

و من..... هرچند مثل سایر رزمندگان راه آزادی کنون خاموش در بندم.........

ولی هرگز بروی چون شما غارتگران فکر انسانی نمی خندم..

نویسنده کارو از طرف زهره


تاریخ :
بازدید : 703
نویسنده : نوری

 

گفتم: خیال وصلت.............. گفتا: بخواب بینی

گفتم: مثال رویت................. گفتا: در آب بینی

گفتم: بخواب دیدن، زلفت چگونه باشد

گفتا: که خویشتن را در پیچ و تاب بینی

گفتم: که روی و مویت بنما تا ببینم

گفتا: که در دل شب چون آفتاب بینی

گفتم: رخ تو بینم...؟  گفتا: زهی تصور

گفتم: بخواب بینم...؟ گفتا: بخواب بینی!!!!

«سلمان ساوجی»


بهترین ها از دنیای دف نوازي و موسيقي سنتي، دنياي هنر و هنرمندان

شما از 1 تا 20 چه نمره ای به وبسایت میدهید؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پلاک 10 و آدرس plak10.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

 






RSS

Powered By
loxblog.Com