مادرم...


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 613
نویسنده : نوری

مادرم مثل گل سوسن بود
با غم و فصل خزان دشمن بود
روزو شب خانه و باغ منزل
باگل دامن او گلشن بود
باپدر مزرعه مان را می کاشت
مثل یک مرد تنش آهن بود
وسط خانه محبت میدوخت
دست او تا به سحر سوزن بود
شعر میگفتم و هی بد میشد
بر لب او غزل احسن بود
قافیه نیست فقط می گویم
من ازاو بودم و او از من بود
گفتم از مهر لبش بنویسم
سخنم لال و زبان الکن بود.

 




مطالب مرتبط با این پست :

بهترین ها از دنیای دف نوازي و موسيقي سنتي، دنياي هنر و هنرمندان

شما از 1 تا 20 چه نمره ای به وبسایت میدهید؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پلاک 10 و آدرس plak10.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

 






RSS

Powered By
loxblog.Com