شعرهای شاملو


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 723
نویسنده : نوری

 

 

شگفتا.........
شگفتا وقتی که بود نمی دیدم،
 
وقتی که می خواند نمی شنیدم،
 
وقتی دیدم که نبود، وقتی شنیدم که نخواند.
 
چه غم انگیز است وقتی که چشمه ی سرد و زلال 
 
در برابرت می جوشد و می خواند و می نالد،
 
و تو تشنه ی آتش باشی و نه آب. چشمه که خشکید، 
 
چشمه که از آن آتش که تو تشنه ی آن بودی بخار شد،
 
و به هوا رفت، و آتش کویر را تاخت و در خود گداخت،
 
و از زمین آتش رویید و از آسمان آتش بارید،
 
تو تشنه ی آب گردی و نه تشنه آتش،
 
بعد عمری گداختن از غم نبودن کسی که
 
تا بود از غم نبودن تو می گداخت....     
 
( شاملو )

**********************************************************
دلتنگی های آدمی........
دلتنگی های آدمی را، باد ترانه ای می خواند
 
رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد
 
و هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند،
 
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
 
از حرکات ناکرده، اعتراف به عشق های نهان
 
و شگفتی های بر زبان نیامده،
 
در این سکوت حقیقت ما نهفته است،
 
حقیقت تو و من!
 
( شاملو )
*******************************************
 
 



مطالب مرتبط با این پست :

بهترین ها از دنیای دف نوازي و موسيقي سنتي، دنياي هنر و هنرمندان

شما از 1 تا 20 چه نمره ای به وبسایت میدهید؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پلاک 10 و آدرس plak10.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

 






RSS

Powered By
loxblog.Com