عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 882
نویسنده : نوری

دوره پارسی یا ساسانی

 

دوره ساسانی را باید دوران شکوفایی موسیقی در عهد باستان دانست، زیرا به استناد مدارک موجود اغلب پادشاهان ساسانی دوستدار موسیقی بودند و حتی بعضی از آنها با موسیقی آشنا بودند.

 اردشیر اوّل یا اردشیر بابکان نخستین شهریار ساسانی موسیقی دانان را در طبقه ویژه ای قرار داد که به عنوان بنیانی کشوری همچنان ادامه یافت. فارمر به استناد «تاریخ ابوالفداء» رواج یا ساخت عود را به شاپور اوّل نسبت داده است. بهرام گور یا بهرام پنجم، پانزدهمین شهریار ساسانی پیش از رسیدن به سلطنت، در «حیره» نزد «نُعمان» به سر می برد، داستان علاقه اش به دوشیزۀ خنیاگری به نام آزاده به قدری شهرت یافته که هنرمندان و نگارگران ایرانی یاد آن را در آثارشان حتی در دوران اسلامی به تصویر کشیده اند ؛ مانند قدح لعابدار رنگین با نگاره بهرام گور و آزاده، کاری از آثار سده هفتم هجری. همچنان که فردوسی هم در شاهنامه گفته است :

 به پشت هیونی دمان بر نشست          ابا سرو آزاده، چنگی به دست

 همین شهریار ساسانی از «شنکل» فرمانروای هند خواست تا عدّه ای خنیاگر به دربار او اعزام دارد. این بود که فردوسی می گوید ده هزار هنرمند به ایران آمدند. نام این خنیاگران را «لوری، زوط و جاتی» ذکر کرده اند که شاید اینها همانهایی هستند که در اثر افزایش زاد و ولد به نامهای «لولی، لوری، لوطی» شهرت یافته و در آثار گویندگانی چون حافظ شیرازی راه یافت.

 خسرو اوّل، انوشروان همان طبقه بندی اردشیر را معتبر می شناخت و در زمان وی مزدک مدّی آیین شد. با بنیان موسیقی به این شکل که خداوند را سلطانی تصوّر می کردند که بر تختی در آسمان نشسته و در برابرش چهار نیروی جهان به شکل چهار فرمانبر ایستاده اند و یکی از آنها نماد موسیقی است.

 خسرو دوم، پرویز را دوست دار تجمّل و زندگی اشرافی می دانند. پس به موسیقی در دربار ایشان توجه بیشتری از دیگر پادشاهان می شد. تا جای که در مراسم سدّ دجله، موسیقی دانان را هم مانند ساتراپها (استانداران) شرکت دادند.

 یادگار با ارزش از دوران ساسانی و گویا از دوره پادشاهی خسرو پرویز به جای مانده، دو منظره شکارگاه حجّاری شده در صخره طاق بستان کرمانشاه است. در حجاری هنرمندانه که پس از گذشت قرنها، هنوز زیبایی هنری آن هنوز جلب نظر می کند دو منظره، یکی شکار گراز وحشی و دیگری شکار گوزن مشاهده می شود که عده ای نوازنده برای سرگرمی شهریار ساسانی مشغول نوازندگی هستند. در نقش شکارگاه گراز، شهریار ساسانی در ذورق سلطنتی ایستاده و کمان کشیده در دست در حال تیر اندازی است و موسیقی دانان در سه قایق ساده تر و کوچک تر نشسته اند، در حالی که در شکارگاه گوزن نوازندگان روی سکویی مشرف به شکارگاه قرار دارند تا بتوانند از حمله و آسیب احتمالی جانوران مصون بمانند.

 فارمر در بین نگاره سازهای طاق بستان، نوعی آلت موسیقی را که در دست نوازنده درون قایق قرار دارد نوی چنگ که جعبه صوتی افقی چوبی و دسته قائم دارد، همانند چنگی می داند که در آرامگاه سلطنتی سومر و مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد است .

  در نگاره طاق بستان سازهای دیگری مثل طبل، نی، رویین نای از خانواده کرنای، تاس که طبل کوچک است دیده می شود.

 از سازهای دیگر دوره ساسانی تمبور است که در فارسی دری بنا بر تبدیل صدای«ن» به «م» تنبور نامیده شده و با رسم الخط عربی به صورت طنبور درآمده است. ظاهراً نوعی دگر با اندازه بزرگتر هم داشته که در رساله پهلوی خسرو قبادان به آن تنبور مَس یا تنبور بزرگ گفته شده است. از دیگر سازهای این دوره می توان به «کنار» که سازی زهی-زخمه ای بوده، «خورازک» که گویا سازی کوبشی بوده و «مشتک» که سازی بادی بوده اشاره کرد.

 

 

نوازندگان ساسانی

 

در آثار منظوم و منثور دوران اسلامی نام و شرح حال افسانه آمیز برخی از موسیقی دانان دوره ساسانی به ویژه زمان خسروپرویز دیده می شود که خود موضوعی بحث برانگیزی را تشکیل می دهد. نبودن این اسامی در متون پهلوی یا به عبارتی صحیح تر متون بازمانده و باز سازی شده پهلوی از یک سو و اختلاف در ضبط آنها از سوی دیگر سایه شک یا تردید ایجاد می کند که شاید تمامی آنها، یا بخشی از آنها، زاییده تخیل یا ساخته کسانی باشد که خبر مختصری را شنیده یا در جایی دیده اند و به آن شاخ و برگ داده اند.

  

  

نقوش مربوط به جام سیمین متعلق به سده ده میلادی که گروهی از نوازندگان دوره ساسانی را نشان می دهد -موزه ایران باستان است

 

   در این میان «باربُد» بیشترین شهرت را دارد. «کریستین سن» ایران شناس معروف، در کتاب «ایران در زمان ساسانی» اشکال مختلف نام این هنرمند نظیر پهلبذ را نادرست دانسته و گفته است: «ممکن نیست در خط پهلوی بتوان باربد را پهلبذ خواند.» در این صورت باربد به فتح «باء» صحیح تر به نظر می رسد زیرا «بد» که به صورت پسوند در آخر نامها می آید به معنی صاحب است و به عقیده «انوالا» (پهلوی شناس مشهور) همان «پَت» است. پس باربد باید لقب یا اسم شغلی باشد به معنای رئیس تشریفات.

 زادگاه باربد را جهرم فارس و مرو خراسان ذکر کرده اند. به عنوان مثال «ابن خرداذیه» و «ثعالبی» آن را مرو گفته اند ولی شمس قیس رازی در کتاب «المعجم فی معاییر اشاعار العجم» لفظ «باربد جهرمی»بکار می برد و فردوسی هم در شاهنامه که مفصل ترین شرح حال باربد را آورده می گوید :

ز جهرم بیامد سوی تیسفون           پر از آب مژگان و دل پر ز خون

 داستانهایی به باربد نسبت داده اند که اغلب آنها مبالغه آمیز به نظر می رسد. از آن جمله به تدبیر باربد برای دیدن خسرو پرویز که فردوسی هم آن را نقل کرده است. ظاهراً باربد بر اثر حسادت «سرکس» (رئیس موسیقی دانان دربار) نمی توانست به حضور خسروپرویز برسد ولی با جلب موافقت «مردویه» (باغبان باغ شهریار ساسانی)، در بالای درختی مشرف بر تخت شهریار پنهان می شود وبا هنرنمایی خود مورد توجه قرار گرفت.

 یا در داستان مرگ شبدیز (اسب سیاه و مورد علاقه خسروپرویز)، که کسی از ترس شهریار جرات رساندن خبر مرگش را به وی نداشت و باربد این کار را پذیرفت و با خواندن شعری آهنگین و نواختن آهنگی غم انگیز بدان اشاره نمود.

 و سرانجام موضوع زندانی شدن خسرو پرویز به دست پسرش شیرویه، که وقتی باربد مطلع شد و حال زار او را در زندان دید چهار انگشت دست چپ خود را برید تا دیگر نتواند پرده سازش را بگیرد و ساز خود را سوزاند.

 ببّرید هر چار انگشت خویش          بریده همی داشت در مشت خویش

 موضوع بعد نسبت دادن آهنگهایی است به باربد به عدد روزهای سال (360 بنابر گاه شمار باستانی) و ماه (30) و هفته (7) آنهم با اسامی مخصوص و مشخص. می شود برای پیدا کردن نام آنها به ماَخذی مانند برهان قاطع و کتاب «پژوهش کوتاه درباره استادان موسیقی ایران و الحان موسیقی ایران» می توان مراجعه کرد.

 در مرگ باربد گفته اند سرکس او را مسموم کرد ولی عامل مرگ او را «روشک» هم ذکر کرده اند.

 ستای بربد لحن نکیسا            جبین زهره را کرده زمین سا

 ساز اختصاصی باربد را باید نوعی ساز رشته ای یا زهی و دارای سه تار دانست. البته شمس قیس رازی در کتاب المعجم، باربد را استاد «بربط» می نامد.

 همانطور که پیش از این گفته شد موسیقی دان دیگری هم در دوران خسروپرویز بوده به نام «سرکس» یا «سرکش» که اسم اصلی او «سرجیوس» بوده و یونانی الاصل بوده است. در عین حال چنان که در شعر فرخی سیستانی دیده می شود این احتمال وجود دارد که «سرکس» و «سرکب» یک نفر نبوده باشند زیرا می گوید :

 شاعرانت چو رودکی و شهید              مطربانت چو سرکش و سرکب

 «بامشاد» یا «بام شاد» را از موسیقی دانان دوره ساسانی و در ردیف باربد نام برده اند و منوچهری دامغانی او را چنین ستوده است:

 بلبل باغی به باغ دوش نوایی برد         خوبتر از باربد، نیکتر از بامشاد

 دیگری رامتین است که رام و رامین نامیده اند و در اشعار گویندگان قدیم و بزرگ ایران به همین اسامی گفته شده است، از جمله خاقانی شروانی می گوید :

 گرچه تنِ چنگ شبه نافه لیلی است           ناله مجنون ز چنگ رام برآمد

 منوچهری در مورد رامتین آورده است :

 حاسدم خواهد که شعر او بود تنها و بس  

                                        باز شناسد کسی بربط ز چنگ رامتین!

در مورد «رامین» اگر تنها شباهت اسمی نباشد، می توان به استناد قول صاحب برهان قاطع او را همان رام و رامین دانسته و در نتیجه قهرمان داستان معروف «ویس و رامین»می شود که چون این داستان در اصل پارتی یا اشکانی بوده است {فرهنگ معین} اگر واقعاً موسیقی دانی به این اسم، وجود خارجی داشته است نمی تواند از هنرمندان دوره ساسانی باشد. از این قرار، واضع چنگ دانستن رامتین {برهان قاطع} هم صحیح نخواهد بود چه، مدارکی مانند اثر «مهر چغامیش» ثابت می کند چنگ خیلی پیشتر از عهد ساسانی و اشکانی در ایران وجود داشته است.

بشقاب نقره از اواخر دوران ساسانی که منظره دژی را با گروهی از نوازندگان سازهای بادی نشان می دهد.

 «نکیسا» یا «نگیسا» را مولف برهان قاطع «چنگی خسرو پرویز» ذکر کرده است. نظامی هم او را به مهارت در نواختن چنگ می ستاید و می گوید :'

 نکیسا نام مردی بود                ندیمی خاص امیری سخت سنگی

 ولی در جای دیگر او را هم ردیف باربد می داند :

 ستای باربد، لحن نکیسا                 جبین زهره را کرده زمین سا

 چون لحن به معنی آهنگ و آواز است، نتیجه می گیریم نکیسا خواننده خوش آوازی بوده است. مؤلّف «فرهنگ جهانگیری» هم ساختن آهنگ «جامه دران» را به این هنرمند نسبت می دهد که یاد آن در گوشه ای بدین نام در دستگاه همایون از ردیف هفت دستگاه کنونی موسیقی سنتی ایران زنده نگاه داشته است.

 امیدوارم این گذر عجولانه به موسیقی ایران باستان، نزد خوانندگان آن کار آمد و مفید فایده بوده باشد.

 در پایان از استادم خانم آقا جعفری که انگیزه جمع آوری این مقاله را به من دادند تشکر می کنم



مطالب مرتبط با این پست :

بهترین ها از دنیای دف نوازي و موسيقي سنتي، دنياي هنر و هنرمندان

شما از 1 تا 20 چه نمره ای به وبسایت میدهید؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پلاک 10 و آدرس plak10.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

 






RSS

Powered By
loxblog.Com