داستانی از کودکی امام مجتبی (ع)


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 631
نویسنده : نوری

 

داستاني از کودکي امام حسن مجتبي 


امام مجتبي (ع) در دامان حضرت زهرا (س) بزرگ شد. او از همان دوران كودكي از نبوغ سرشاري برخوردار بود وي با حافظه ي نيرومندش، آياتي را كه بر پيامبر اكرم (ص) نازل مي شد، مي شنيد و همه را حفظ مي كرد و وقتي به خانه مي رفت براي مادرش مي خواند و حضرت فاطمه (س) آن آيات و سخنان رسول الله (ص) را براي حضرت علي (ع) نقل مي كرد و علي (ع) به شگفتي مي پرسيد: اين آيات را چگونه شنيده است؟ و زهراي مرضيه مي فرمود: از حسن (ع) شنيده ام. (1)
به داستاني در اين مورد توجه كنيد:
«روزي علي (ع) پنهان از ديدگان فرزندش به انتظار نشست، تا ببيند فرزندش چگونه آيات را بر مادرش تلاوت مي كند.
امام حسن (ع) به خانه آمد و خواست آيات قرآن را براي مادرش بخواند ولي زبانش به لكنت افتاد و از گفتار باز ماند و چون مادرش علت را پرسيد، گفت: مادر جان! گويا شخصيت بزرگي در اين خانه است كه شكوه وجودش، مرا از سخن گفتن باز مي دارد(2)
1) ترجمه ي زندگاني امام حسن، ص 59، باقر شريف القرشي.




مطالب مرتبط با این پست :

بهترین ها از دنیای دف نوازي و موسيقي سنتي، دنياي هنر و هنرمندان

شما از 1 تا 20 چه نمره ای به وبسایت میدهید؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پلاک 10 و آدرس plak10.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

 






RSS

Powered By
loxblog.Com