در آینده ممکن است بازهم لامبورگینی بخرید؟
من یک خودرو Ford GT دارم. مواقعی را به یاد دارم که در کنار جادهها توقف میکردم و با خودم فکر میکردم که چقدر از خودم خستهام. این لحظات همیشه یک ژنراتور و مبدل برای شروع ایجاد تغییر در خود است و من از این بابت بسیار خوشحالم. خوشحالم که مواقعی در زندگیام بودهاند که بخواهم در خود تغییر ایجاد کنم.
فورد جی تی خودروی برد پیت
من قبلاً برای مقابله با برخی اتفاقات ناخوشایند زندگی سیگار و دخانیات مصرف میکردم اما خوشحالم که بعد از تشکیل خانواده دادنم، آنها را ترک کردهام. مست کردن را اما هنوز کنار نگذاشتهام. در شش ماه اخیر بیش از تمام دوران زندگیام از مشروبات الکلی استفاده کردهام. این برایم تبدیل به یک مشکل بزرگ شده است. پاسخ صحیح دادن به مشکلات و اتفاقات زندگی یک چالش برای هر انسان به شمار میرود. یا به آنها به درستی پاسخ میدهید یا شروع به انکار آنها میکنید.
ترک ماریجوانا برایتان سخت بود؟
خیر
چه جایگزینی برای مشروبات الکلی و موادمخدر مصرف میکنید؟
آبمیوههای مختلف و آب سرد. امروز که با شما صحبت میکنم اگر از من نمونه ادرار بگیرید از تمام افراد حاضر در لسآنجلس سالمترم.
بعد از اتفاقی که شش ماه قبل برای شما رخ داد، چه اقداماتی برای پیدا کردن دوباره خودتان انجام دادید؟
در مرحله اول سعی کردم تغییر ساختار را از خانهام شروع کنم، بنابراین شروع به تغییر دکوراسیون دادم. این تغییر دکوراسیون را علاوه بر زندگی مادی، وارد زندگی معنوی خودم کردم. این دوران برای من فرصتی بود تا به شکستها و ضعفهایی که در وجودم نهادینه شده بودند بنگرم و به فکر راه چاره باشم. زمانی که متوجه شوم حقم ضایع میشود یک عوضی به تمام عیارام. دقیقاً نمیدانم سرچشمه این احساس سرپیچیام کجاست. به نظرم این که بگوییم عدالت جزوی از دنیای امروز است، حرف احمقانهای زدهایم.
من بیشتر اوقات در تنهاییام به اتفاقات و احساسات وحشتناکی که برایم رخ میدهند فکر میکنم. سعی میکنم به مانند قطعات پازل، آنها را کنار هم بگذارم. در انتها وقتی پازلی از خودتان را تکمیل میکنید، متوجه می شوید که شما آن چه کنار هم چیدهاید، نیستید، اما با این حال موظفید تا این بخش منفی وجودتان را قبول کنید چرا که بخشی از شماست. با انکار کردن بخش منفی وجودتان، در واقع خودتان را انکار کردهاید. من همه اشتباهاتی هستم که تاکنون مرتکب شدهام. هر اشتباهی که تاکنون مرتکب آن شدهام برایم حکم امضایی به سمت موفقیتهای بعدی بودهاند. باعث شدهاند تا خودم را بیش از پیش درک کنم. نادیده گرفتن درد و رنج های زندگی یک اشتباه بسیار بزرگ است. همین اشتباهات هستند که ما را شکل میدهند. دنیا بدون مشقت و سختی تبدیل به مکان بهتری نمیشود. انسان در سختیها کاملتر میشود.
این مکانی که در آن زندگی میکنید را میتوانید بیشتر توصیف کنید؟ از سپتامبر گذشته تاکنون در آن زندگی میکنید؟
اوایل که مشکلات روحی روانی به سراغم آمدند زندگی در این مکان برایم به مانند یک کابوس بود و به همین دلیل به خانه یکی از دوستان نزدیکم رفتم. دیوید فینچر همین اطراف زندگی میکند. او خانهای دارد که درش همیشه به روی من باز است. من یک ماه و نیم تمام در و پنجرههای این مکان را قفل کردم و به منزل دیوید فینچر رفتم. این خانه و من ماجراهای بسیاری داریم.
این روزها دنیای شما چگونه است؟ نسبت به گذشته چه تفاوتهایی دارد؟
این خانه همیشه مکانی وحشتناک و دیوانه کننده بوده است. وقتی تنها میشوم از همه جای خانه صدا میآید. بعضی روزها که در خانه هستم از همه جای خانه سر و صدا میشنوم و بعضی روزها هیچ گونه صدایی جز سکوت در خانه نیست. دقیق نمیدانم. شاید ذهن پر جوش و خروش من باعث این توهمات شده است. اگر من در این زندگی حرفی برای گفتن نداشته باشم یا چیزی را خلق نکنم پس چیزی جز نوشتن فیلمنامهای ناراحت کننده در دفتر زندگانیام نکردهام. مدتی میشود که شروع به مجسمهسازی کردهام. کاری که ده سال منتظر انجام دادنش بودم. این روزها دست به هرکاری برای نوآوری و خلاقیت میزنم. سعی به یادگیری استفاده از ابزار و وسایل دارم. من مدام خودم را سورپرایز میکنم ولی در نهایت این کارها را در تنهایی انجام میدهم.
اتفاقات تلخ زندگی برایتان منبع الهامی جهت قصهگویی شدهاند؟
این ایده را در ذهن میپرورانم. هم اکنون در 53 سالگیام به سر میبرم. همیشه فکر میکردم که زندگی رو به راهی دارم و در طی این 53 سال به خوبی با مسائل کنار آمدهام. تا یک سال یا یک سال و نیم قبل این فکر را میکردم تا اینکه ماجرا و اتفاقات شروع شد.
خانواده برد پیت و آنجلینا جولی
من زندگیام را میکردم. خانوادهای داشتم و سرم به کار خودم بود. هرگز کاری خلاف قانون نکردم و سد راه زندگی کسی نشدم. دیوید فاستر یک نقل قول معروف داشت که میگفت: «حقیقت باعث آزادی شماست، اما تا زمانی که حقیقت را کشف نکرده باشید، آزادی در کار نیست.»
چگونه با اتفاقات شش ماه گذشته کنار آمدهاید؟
خانواده همیشه برای من اولویت اول بوده است. کسانی که در بستر مرگ به سر میبرند هرگز از مال و اموالشان صحبت نمیکنند. آنها از مردمی حرف میزنند که در زندگی به آنها عشق میورزیدند و دوستشان داشتند. کودکان موجودات عجیبی هستند. چیزی برایتان باقی نمیگذارند. همه چیز را جذب خود میکنند. کودکانم پیش من نیستند و چیزی برای از دست دادن ندارم. باید با شرایط کنار بیایم. دوست دارم این بار از اتفاقات گذشته درس بگیرم. صحبتهای بسیاری با فرزندانم دارم. باید با آن ها درمورد اتفاقات گذشته صحبت کنم. قبلاً زیاد در رابطه با مسائل جدی این چنین با آنها صحبت نکرده بودم و این مسئله را کمی سخت میکند. در نهایت این مسئله باید به همه ما درسی بیاموزد. درسی که باعث میشود انسانهای بهتر و قویتری در آینده باشیم.
احیاناً قصد نوشتن کتاب ندارید؟
برد پیت: گمان نکنم. نویسندگی امر بسیار دشواری است.
نگران داستانی که دیگران درمورد شما روایت میکنند نیستید؟
جمله معروف چرچیل را به یاد ندارید؟ او میگفت تاریخ نسبت به من مهربان خواهد بود. من مطمئنم که تاریخ نسبت به من هم مهربان خواهد بود چون داستان زندگیام را خودم مینویسم. من هرگز نگران قضاوت مردم یا نحوه تعریف شدن داستانم پیش دیگران نیستم. همه اینها را به چشم اتفاقاتی گذرا میبینم. مردمی که مرا دوست دارند، مرا میشناسند. این برای من کافیست.
خودتان را فرد موفقی میپندارید؟
من حتی قادر به تعویض نام خودم نیستم. آرزو داشتم میتوانستم اسمم را تغییر دهم.