جین فوندا
این بازیگر، تهیه کننده آمریکایی با نام کامل جین سیمور فوندا، خواهر پیتر و دختر هنری فوندای بازیگر است. با این که به بازیگری علاقه چندانی نداشت
اما برای نخستین بار در ۱۷ سالگی در کنار پدرش در نمایش «دختر روستایی» روی صحنه رفت. پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه واسار به پاریس رفت
تا به علاقه اصلی اش یعنی نقاشی بپردازد اما بلافاصله به نیویورک بازگشت و مدل عکاسی شد.
آشنایی اش با لی استراسبرگ سبب شد به اکتورز استودیو برود و از کارخانه بازیگر سازی دهه های ۵۰ و ۶۰ فارغ التحصیل شود. در نخستین سال دهه ۶۰،
در «داستان شگفت» اولین حضورش مقابل دوربین را تجربه کرد و همین حضور در کنار بازی های درخشانش در نمایش های برودوی، از ظهور یک ستاره خبر داد.
در ۱۹۶۴ دوباره به فرانسه رفت اما این بار، هدفش بازی در «دایره عشق» رنه کلمان بود. در همان جا با روژه وادیم آشنا شد و پس از ازدواج با او، در عرض چهار
سال در چهار فیلم این کارگردان فرانسوی بازی کرد. هم زمان با این نقش آفرینی ها، فوندا از محبوبیتش در هالیوود هم غافل نبود؛ بازی در «پابرهنه در پارک» و
«مگر آن ها به اسب ها شلیک نمی کنند؟» تحسین همزمان سینما روها و منتقدان را به همراه داشت.
با آغاز دهه ۷۰ از وادیم طلاق گرفت و به آمریکا بازگشت. پس از ازدواج با تام هیدن که مبارزی ضد جنگ هم بود، تبدیل به چهره ای معترض نسبت به جنگ
ویتنام شد. در تولید و ساخت یکی، دو مستند در همین زمینه حضور داشت و به اتفاق دانلد ساترلند، یک گروه هنری ضد جنگ تشکیل داد. بازی در «کلوت»
در سال ۱۹۷۱، اسکاری را برایش به ارمغان آورد که برای بازی در «مگر آن ها به اسب ها شلیک نمی کنند؟» از او دریغ شده بود. رفتارهای فوندا در دل هالیوود،
آن قدر عجیب بود که در چهارمین دهه عمرش موضوع دو مستند شود. مستند اولی با عنوان «نامه به جین: کالبدشکافی یک چهره» را ژان لوک گدار و ژان پی گورن
ساختند و دومی با نام «جین» برای تلویزیون ساخته شد.
مهم ترین نقش اش در ادامه دهه هفتاد، «جولی»ی فرد زینه مان بود اما یک سال بعد، برای «بازگشت به وطن» بود که دومین اسکارش را به دست آورد.
سال بعد با «سندروم چینی» ثابت کرد که هنوز برای تماشاگران چهره محبوبی است و با معدود نقش آفرینی هایش در دهه ۸۰، این محبوبیت را حفظ کرد.
در ۱۹۸۴ و در حالی که از هیدن جدا شده بود، با تد ترنر غول رسانه ای جهان ازدواج کرد.
جین فوندا شاید از نخستین زنان هالیوودی باشد که پرچم مبارزه های اجتماعی و سیاسی و البته استقلال زنان را به دست گرفت. اگر چند دهه بعد،
این رفتار ها عادی تلقی شد، در دهه های شصت و هفتاد معدود ستارگان زنی بودند که در این امور دخالت کنند و فوندا به همین جهت چهره شاخصی
تلقی شد. او همچنین با نخستین بازی هایش ثابت کرد بازیگر شاخصی هم هست و به راحتی خود را از زیر سایه پدر بیرون کشید. فوندا هیچ وقت رابطه
خوبی با پدرش نداشت و حتی در یکی دو باری هم که در سال های پایانی زندگی هنری فوندا در کنارش بازی کرد تا نشان دهد مشکلی با او ندارد، تظاهر
و نمایشی بودن حرکاتش کاما مشهود بود. از سوی دیگر، فوندا در تمام سال های بازیگری اش همواره چهره ای محبوب بوده است. در هر دهه حداقل چند
فیلم پرفروش دارد و دو مجسمه طلایی کارنامه اش هم نشان می دهد میزان بازی های درخشان کارنامه اش کم نیستند. خصوصا وقتی این را در نظر بگیریم
که او برای نقش آفرینی هایش در فیلم هایی چون «جولی» و مگر آن ها به اسب ها شلیک نمی کنند؟» اسکار نگرفته است.
حواشی زندگی جین فوندا در تمام چهاردهه فعالیت سینمایی اش کم نبوده است. ازدواج های پرسروصدا و موضع گیری های گاه تند سیاسی اش دربرابر
روسای جمهور وقت آمریکا، تنها بخشی از این جنجال هاست و آخرین ازدواجش که با تد ترنر صورت گرفت، ثابت کرد او در پنجمین دهه عمرش هم می تواند
خوراک خوبی برای رسانه های جنجالی آمریکا باشد.