من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانه ی من آمدی برای من
ای مهربان چراغ بیار و یک دریچه
که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
نوشته ی روی سنگ قبر(سهراب سپهری):
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
نوشته ی روی سنگ قبر(فریدون مشیری):
سفر تن را تا خاک تماشا کردی.سفر جان را از خاک به افلاک ببین
گر مرا میجویی.سبزه ها را دریاب با درختان بنشین.
نوشته ی روی سنگ قبر(خسرو شکیبایی):
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
نوشته ی روی سنگ قبر (فردین):
بر تربت پاکت بنشینم غمناک کوهی ز هنر خفته بینم در خاک
از روح بزرگ هنریت فردین شاید مددی به ما رسد از افلاک
نوشته ی روی سنگ قبر (کوروش کبیر):
ای انسان هر که باشی و از هرجایی که بیایی.میدانم خواهی آمد.من کوروشم که برای پارسی ها این دولت وسیع را بنا نموده ام. بدین مشتی خاک که تن مرا پوشانده رشک مبر.
نوشته ی روی سنگ قبر( بابک بیات):
سکوت سرشار از ناگفته هاست...
نوشته ی روی سنگ قبر(پروین اعتصامی):
اینکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است
گرچه جز تلخی از ایام ندید هر چه خواهی سخنش شیرین است
نوشته ی روی سنگ قبر( حافظ):
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
نوشته ی روی سنگ قبر(شاپور):
قلبم پر جمعیت ترین شهر دنیاست...
نوشته ی روی سنگ قبر( ناصرعبداللهی):
بی تو ای بود و نبودم عمر یک لحظه بسن
پهنه ی وسیع عالم بی تو بی مه قفسن
نوشته ی روی سنگ قبر(منوچهر نوذری):
ز حق توفیق خدمت خواستم دل گفت پناهی
چه توفیقی از این بهتر