شبی از پشت تنهایی............ تورا صدا کردم


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 459
نویسنده : نوری

شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تورا با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم.

تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.

پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس، تو را از بین گل هایی که

در تنهایی ام رویید باحسرت جدا کردم و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی

دلم حیران وسرگردان چشمانی ست رویایی و من تنها برای دیدن زیبایی

آن چشم تورا در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم

همین بود آخرین حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگینت حریم چشمهایم را به روی

اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم

نمی دانم چرا رفتی؟

نمی دانم چرا،شاید خطا کردم وتو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی

نمی دانم کجا،تا کی،برای چه،ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید

نمی دانم چرا؟

شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.

 




مطالب مرتبط با این پست :

بهترین ها از دنیای دف نوازي و موسيقي سنتي، دنياي هنر و هنرمندان

شما از 1 تا 20 چه نمره ای به وبسایت میدهید؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پلاک 10 و آدرس plak10.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

 






RSS

Powered By
loxblog.Com